نورو به معنای نورون (عصب) و پاتی به معنای (آسیب) میباشد. وقتی به دلایلی رشتههای عصبی بدن دچار آسیب میشوند، این بیماری بروز می کند و در پی آن مشکلاتی برای فرد مبتلا بهوجود میآید. این مشکلات گاهی قادرند فرد مبتلا را از عرصهی اجتماعی دور سازند.
نوروپاتی بیماری اعصاب محیطی میباشد. اعصاب محیطی آنهایی هستند که وارد نخاع و مغز شده (شامل خود مغز و ساقه آن) یا از آنها خارج میشود. به اعصابی که وارد میشود، حسی و آنهایی را که خارج میشود، حرکتی مینامند. هر کدام از اینها اگر به تنهایی یا باهم دچار آسیب شوند، قادرند حس و حرکت بیمار را دچار اختلال کنند.
این بیماری به دلایل گوناگون خود را نشان میدهد که مهمترین آنها بیماریهای متابولیکی میباشد. بیماری دیابت سردستهی این بیماریها است. از بیماریهای دیگر میتوان بیماریهای روماتیسمی، عروقی، کمکاری تیروئید و کمخونیها را نام برد. برخی ویروسها نیز امکان دارد منجر به نوروپاتی شوند.
زونا یکی از این ویروسهای خطرناک میباشد. سندرم گیلنباره هم نوع دیگر آن است. علت این بیماری هنوز به طور کامل قابل تشخیص نیست، ولی بیشتر بعد از ابتلا به آنفلوآنزا و سرماخوردگی بروز میکند.
در بیماری گیلن باره، سیستم ایمنی به اشتباه به اعصاب بدن حمله کرده و اقدام به تخریب آنها میکند. البته مواد شیمیایی مانند بعضی داروهای بیماری سرطان و داروهای شیمیدرمانی، در بروز این بیماری دخالت دارد، اما متأسانه با همهی امکانات و دانش پزشکی هنوز قادر به پاسخ مناسبی برای دلیل برخی بیماریها نیستیم.
علائم بیماری، متفاوت و به درگیری نوع عصب بستگی دارد. اگر درگیری به اعصاب حرکتی رسیده باشد، بیمار دیگر توانایی انجام اعمال حرکتی خود را نخواهد داشت. یعنی قدرت عضلات کاهش پیدا میکند و بیمار در راه رفتن دچار مشکل میشود یا با دست قادر به برداشتن چیزها نیست و حتی گاهی توانایی حرکت دست را ندارد.
اختلال در اعصاب حسی، حس لامسه را کاهش میدهد و بیمار اغلب از مشکلاتی مانند مورمورشدن یا گزگزشدن دست و پا شکایت دارد و گاه بیحسی بهقدری شدید است که متوجه سوختن پا هم نمیشود. این حالت در بیماران دیابتی زیاد مشاهده شده. اختلال در اعصاب اتونوم یا خود مختار مشکلاتی در عملکرد قلب، مثانه و دستگاه گوارشی به وجود میآورد.
هنگام معاینهی بیمار، اندامهای انتهایی ضعیف هستند و بیمار قادر به فشار دادن انگشت ما نیست. در این هنگام تستی انجام میشود که نشاندهنده این است که آیارفلکسهای رتری کاهش یافته یا برطرف شدهاند.
در مواردی که اعصاب حسی درگیر است، تست حسی انجام میشود. با فشار دادن یک سوزن به آرامی روی دست یا پای بیمار، میزان حس او مشاهده میشود. این بیماران واکنشی به تماس جسم نوک تیز از خود نشان نمیدهند.
تشخیص این نوع از گرفتاریها با شرححال گرفتن از بیماران بررسی میشود و تست خاصی برای آن موجود نیست. این بیماران معمولا از اسهال، یبوست، بیاختیاری یا احتباس ادراری، اختلال در بلع، احساس سیری یا از دست دادن اشتها، تعریق غیرعادی و نوسانات فشار خون رنج میبرند. این اختلالات به دلیل گرفتاری اعصاب خودکار یا اتونوم بدن رخ میدهد.
بروز نشانههای نوروپاتی کانونی به شکل ناگهانی است و ممکن است با دوبینی، کاهش دید، کاهش شنوایی یا بیحسی یکطرفه همراه باشد. اگر عصب گرفتار شود به آن مونو نوروپاتی میگویند و اگر دو یا چند اعصاب گرفتار شود، چند نورو پاتی نامیده میشود. در دیابت، بیشتر مواقع درگیری مونو نوروپاتی میباشد و در آن عصب هفت دچار آسیب میشود.
قضاوت در این باره به نوع درگیری و بیماری بستگی دارد. در بیماران دیابتی در صورت کنترل نکردن قند، توانایی کنترل بیماری را نداریم و قطعا بیماری پیشرونده خواهد بود.
در این موارد باید عامل بیماری را کنترل کرد. یعنی در فرد دیابتیک، کنترل قند و تجویز داروهای کمکی ضروری است.
اعصاب ضخیم، از غلافی رویی به نام میلین و رشتهای عصبی به نام آکسون تشکیل شده که زیر میلین قرار گرفته است. امکان دارد که میلین گرفتار شود که خوشبختانه در این موارد قابل برگشت است. اما اگر گرفتاری مربوط به آکسون باشد، امکان دارد برگشتپذیری کمی دیرتر و دشوارتر شدنی شود. اتیولوژی بیماری برای پزشکان بسیار بااهمیت میباشد، زیرا با اصلاح عامل بهوجودآورنده، قادر به درمان بیماری خواهند بود.
درمان آن به علت ایجادکنندهی بیماری مرتبط است. در سندرم گیلن باره که به دنبال بیماری عفونی بروز میکند، در صورت شدید بودن بیماری میتوان خون را تصفیه یا آنتیبادی تزریق کرد یا از داروهای کمکی دیگر برای کنترل بیماری سود برد. در موارد دیگر مانند بیماریهای کمخونی، روماتیسمی و اسکولایتیز، با درمان مناسب و بهموقع، نشانههای بیمار برطرف میشود و در سندرم تونل کارپل یا تصادفاتی که به قطع عصب منجر شده، جراحی ضروری است.
برخی بیماران از دردهای شدید رنج میبرند. سندرم گیلن باره درد شدیدی به همراه دارد. در دیابتیکها نیز این درد قابل مشاهده است. گاهی جابهجایی دیسک گردن یا کمر نیز به نوروپاتی منجر میشود که در این صورت بیمار دردهای فوقالعاده وحشتناک و غیرقابل تحملی را باید تاب بیاورد. در این موارد هر چه سریعتر باید درمان مناسبی از سوی جراحی یا درمان دارویی مناسب (تجویز مسکن) صورت گیرد.
متخصصان فیزیوتراپی در این مواقع بسیار یاریرسان هستند. فیزیوتراپی برای بیمارانی که دچار سندرم گیلن باره، دیابت یا جابهجایی دیسک هستند، بسیار راهگشا میباشد. فیزیوتراپی به ترمیم عصب کمک میکند و عضلاتی را که به دلیل فعال نبودن به آتروفی دچار شدهاند به حالت عادی و اولیه خود برمیگرداند.
در صورت بروز نشانههایی مانند اختلال در حرکات دست و پا یا بیحسی در نقطهای از بدن ، مراجعه به متخصص مغز و اعصاب یا نورولوژیست ضروری است. اقدام سریعتر درمانی از وخامت نوروپاتی پیشگیری به عمل میآورد. در ویزیت بیمار نوعی تست به نام ایانجی انجام میشود که در آن سرعت هدایت عصبی سنجیده و عصب درگیر تشخیص داده میشود.
نوروپاتی قابل درمان میباشد. در مواردی که ژنتیک و ارث در بروز بیماری دخیل نیست نیز میتوان بیماری را کنترل کرد یا با آموزشهای لازم، کاری کرد که بیمار به آسیبهای کمتری دچار شود.
این بیماری در افراد دیابتیک بیشتر شایع است و اکثر بیماران نسبت به آن آگاهی ندارند. همهی بیمارانی که به بیحسی در پاهای خود دچار هستند، باید مراقبت کنند. اگر بیمار دیابتی دچار سوختگی یا خراشی در پای خود شود، امکان دارد چاره ای جز قطع عضو نباشد.
بیماری اس ام ای sma مخف (spinal muscular atrophy)، با نامهای بیماری آتروفی عضلانی نخاعی و وردینگ هافمن شناسایی میشود. این بیماری ژنتیکی بوده و به صورت عصبی-نخاعی پیشرونده است. یعنی شدت آن با گذشت زمان افزایش پیدا میکند. این بیماری در دو جنس دختر و پسر بهطور یکسان بروز میکند و به صورت اتوزومی نهفته به وارث منتقل میشود. در این مقاله علائم بیماری اسامای در نوزادان و معرفی راههای درمان آن بررسی میشود.
sma یکی از انواع بیماریهای نوروماسکولار مانند دیستروفی و اغلب ژنتیکی است و در خانوادههایی که نسبت فامیلی دارند بیشتر رخ میدهد. در پی نقص ژنتیکی، تغییراتی در ساختار ژنتیکی SMN1 ایجاد شده و در آخر یکی از انواع این بیماری اتفاق میافتد. شروع این بیماری امکان دارد در دوران جنینی و یا بزرگسالی باشد که در هر دو حالت به دلیل پیشرونده بودن، با گذشت زمان شدت تأثیر بیماری بر روی افراد افزایش مییابد. سیر این بیماری میتواند به صورت آهسته و یا سریع اتفاق بیفتد. برای جلوگیری از پیشروی سریع این بیماری ضروری است که شخص بیمار تحت نظر متخصص بوده و خدماتی مانند کاردرمانی و فعالیتهایی که باعث کاهش شدت بیماری میشود، ارائه شوند.
بیماری اس ام ای به چهار نوع مختلف دستهبندی میشود که هر یک از انواع بیماری اسامای امکان دارد در سنین جنینی و یا بزرگسالی اتفاق بیفتد. هر کدام از انواع این بیماری دارای نشانهها و شدت خاص خود میباشند. این بیماری به این ترتیب طبقهبندی میشود:
بیماری اس ام ای نوع یک(sma type1) که جزو گروه اول این بیماری میباشد و با نام بيماری هافمن werding Hoffmann از آن یاد میشود، شدیدترین نوع بیماری SMA میباشد. به همین دلیل به آن sma نوع صفر هم گفته میشود، این تیپ در کودکان اتفاق میافتد و قبل از 6 ماهگی یا قبل از 3 ماهگی قابل تشخیص میباشد. کودکان این تیپ از بیماری اسامای قادر به نگه داشتن سر و گردن خود به صورت عادی نیستند و یا توانایی راه رفتن به صورت چهار دست و پا را مانند کودکان عادی ندارند. هنگامی هم که راه رفتن را شروع میکنند، پاهای آنها دارای قدرت کافی نیست و برای بلند شدن از روی زمین به کمک محتاج هستند.
این کودکان در تغذیه و بلع غذا هم دارای مشکل هستند و توانایی قورت دادن غذا را به صورت عادی ندارند. در این بیماری تمامی عضلات درگیر میشوند. به نحوی که روی حرکات زبان این بیماران نیز اثر گذاشته و هنگام صحبت کردن، زبان کودک حالتی موجی شکل پیدا میکند و در برخی از موارد برجستگیهای ریزی روی آن دیده میشود. قویترین عضله در این گروه از بیماران sma عضله دیافراگم است که کاربرد یک عضلهی تنفسی را دارد.
به دلیل اینکه سینهی این بیماران دارای فرورفتگی است، هنگام تنفس از عضلات شکمی بیشتر استفاده میکنند. که همین قضیه باعث میشود که ریهها به طور مناسب رشد نکند و با گذشت زمان در سرفه کردن نیز دچار مشکل شوند. عدم رشد ریهها و مشکل در سرفه کردن باعث میشود در هنگام خواب شبانه مقداری اکسیژن و دیاکسید کربن در ریهی این بیماران باقی بماند که ممکن است منجر به ایجاد مشکلات تنفسی شده و یک حالت شبه خفگی برای بیمار ایجاد شود.
بیماری اس ام ای تیپ دو(sma type 2) ، معمولا از 15 ماهگی تا دو سالگی خود را نشان میدهد. این کودکان در نشستن دارای مشکل هستند و کمتر پیش میآید که بتوانند بدون نیاز به کمک بتوانند بنشینند، در حالت خوابیده هم توانایی بلند شدن ندارند و نیاز دارند کسی آنها را ساپورت کند. مشکلات بلع در گروه دوم مانند گروه اول مشاهده میشود اما نه در همهی آنها، یعنی ممکن است یک بیمار هیچ مشکلی در بلع نداشته باشد.
گروه دوم بیماران sma نیز به دلیل مشکل در خوردن و بلع غذا امکان دارند دچار سوءتغذیه شوند. همین موضوع به عدم رشد کافی در آنها منجر میشود. انگشتان آنها در حالت باز، دچار لرزش شده و همچون گروه اول دارای تنفس دیافراگم هستند. این گروه نیز به سختی سرفه میکنند و به دلیل باقی ماندن اکسیژن و دیاکسید کربن در ریههای خود همان احساس شبه خفگی به آنها دست میدهد.
اس ام ای نوع سه (sma type3) نوع سوم این بیماری است که معمولا از سنین کودکی خود را نشان میدهد. تیپ سه بیماری اس ام ای با نامهای sma نوجوانان یا كوگل برگ-ولاندر نیز شناسایی میشود. به دلیل متنوع بودن این نوع، امکان دارد از سنین کودکی یعنی 3 سالگی و یا حتی بزرگسالی اتفاق بیفتد. این بیماران در راه رفتن و ایستادن مشکل چندانی نداشته و توانایی انجام فعالیتهای روزمرهی خود را دارند. اما ممکن است بالا رفتن از پلهها و فعالیتهای مشابه برای آنها مشکل شود. این بیماران به طور طبیعی رشد میکنند و در حین راه رفتن، ممکن است مدام زمین خورده و برای بلند شدن از زمین به کمک احتیاج داشته باشند.
با همه این تعاریف از نوع سوم بیماری اس ام ای، این بیماران ممكن است هیچگاه قادر به راه رفتن نباشند. دراين گروه، پرشهای ریز انگشتان در حالت كشیده و باز قابل مشاهده است ولی برجستگیهای روی زبان كمتر دیده شده. مشكلات تغذیهای و بلع در دوران كودكی در این بیماران چندان مشاهده نشده. بیماران این گروه اكثراً توانایی راه رفتن را در دوران كودكی، نوجوانی و یا حتی بزرگسالی با تاخیر پیدا میکنند كه بیشتر در نتیجهی جهشهای رشدی و یا بیماری میباشد.
بیماری اس ام ای تیپ چهار (sma type4) بهطور عمده در سنین بزرگسالی اتفاق میافتد. به عبارت دیگر معمولا از سنین 35 سالگی به بالا نشانههای این مشاهده میشود. البته در برخی از موارد هم دیده شده است که از سنین تا 30 سالگی نیز شروع بیماری اس ام ای تیپ چهارم اتفاق افتاده. این نوع بیماری sma از انواع دیگر کمتر یافت شده و عضلات این بیماران که مسئول بلع و تنفس هستند کمتر تحت تأثیر قرار میگیرند و بنابراین در این موضوع مشکلات کمتری دارند.
تشخیص بالینی اغلب دشوار است و بنابر توضیحات دادهشده معمولا این بیماری،بسته به نوع آن دارای نشانههای مختلفی میباشد. اگر کودکی با این مشخصات را میشناسید سعی کنید با والدین وی صحبت کنید و مراجعه به پزشک متخصص را به آنها توصیه کنید. در صورتی که بیماری دارای ضعف در عضلات باشد، اگر در معاینهی صورت گرفته رفلکسهای تاندونهای عمقی شخص موجود نباشند، چک کردن و بررسی آنزیمهای عضلات ضروری میباشد.
همچنین برای تشخیص sma در ابتدا تهیهی نوار عصب و عضله برای بیمار ضروری است. به دلیل عصبی-عضلانی بودن این بیماری، تهیهی نوار عصب و عضله، نمای خاصی از این بیماری را میتواند نشان دهد و به عنوان کمهزینهترین راه برای تشخیص بیماری استفاده میشود. برای تشخیص قطعی بیماری sma آزمایش ژنتیک ضرورت دارد. تا به وسیلهی آن ژنهای sma بررسی شوند. این نوع آزمایش با گرفتن خون بیمار انجام میشود.
به دلیل وراثتی بودن بیماری ضرورت دارد تمام اعضای خانوادهی درجه اول و دوم در هنگام ازدواج و بارداری نیز آزمایش دهند تا نقص ژنی در خانواده بررسی شده و امکان تشخیص بیماری در نوزادی که در نسل بعد متولد میشود امکان پذیر شود و بیماری به نسل بعدی انتقال پیدا نکند.
تشخیص بیماری اس ام ای در دو سطح بررسی و آزمایش میشود:
به دلیل اینکه خطر احتمالی سقط جنین با انجام آزمایش CVS (از هر 100 مورد در 2 مورد) یا امکان افزایش احتمال آنومالی اندامی و چهره و تأثیر روی جنین نیازی به انجام این آزمایش در همه افراد نیست و فقط با وجود شرایط زیر لازم میشود.
ابتدا باید پدر و مادر جنین هر دو آزمایش ژنتیک مربوط به ناقل بودن بیماری را انجام دهند. سپس درصورت تشخیص ناقل بودن والدین با آزمایش، به احتمال 25 درصد، جنین مبتلا به sma خواهد بود و انجام آزمایش CVS با صلاحدید پزشک متخصص به جهت اطمینان از سلامت جنین صورت میگیرد. انجام این آزمایش فقط و فقط در حالتی است که پدر و مادر ناقل بیماری تشخیص داده شوند.
بر اساس آخرین تحقیقات صورت گرفته، تعداد بسیار کمی از مواردی که بعد از انجام آزمایش CVS منجر به سقط جنین شدهاند، بهطور مستقیم تحت تأثیر این آزمایش بودهاند. این تاثیرات صرفا زمانی اتفاق میافتد که آزمایش قبل از هفتهی دهم بارداری انجام شود. به اعتقاد پزشکان، بهترین زمان این آزمایش، بعد از هفتهی یازدهم بارداری است.
بیماری اس ام ای به دلیل انواع گوناگونی که دارد به طور عمده دارای نشانههای زیر است که همهی این نشانهها در یک بیمار قابل مشاهده نیست، چرا که همانطور که گفته شد، انواع مختلف بیماری sma دارای نشانههای مختلفی هستند. با این حال نشانههای کلی که فقط در یک نوع وجود ندارند عبارتند از:
از هنگامی که دلایل ژنتیکی در سال 1995 میلادی شناسایی شد، چندین روش درمانی برای آن پیشنهاد شده که همگی هنوز نیازمند بررسی و مطالعه هستند. تمرکز همهی این روشها، بر افزایش میزان پروتئین SMN در سلولهای عصبیِ حرکتی میباشد که از جمله روشهایی که برای درمان بیماری اس ام ای مورد بررسی قرار گرفته است میتوان موارد زیر را نام برد:
در حال حاضر تنها راه درمان جدید بیماری sma داروی ناسینرسن با نام تجاری اسپینرازا است که توسط شرکت بایوژن ساخته شده و بعد از تایید از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) عرضهی تجاری آن صورت گرفته است. داروی اسپینرازا در دسامبر 2016 توسط سازمان غذا و دارو آمریکا» و در مه 2017 توسط اتحادیهٔ محصولات پزشکی اروپا» به عنوان نخستین داروی درمان بیماری اس ام ای، مورد تایید قرار گرفت و سپس در کشورهای دیگری همچون کانادا(ژوئیه ۲۰۱۷)، ژاپن(ژوئیه ۲۰۱۷)، برزیل(اوت ۲۰۱۷)، سوئیس(سپتامبر ۲۰۱۷) و… نیز مورد پذیرفته شد.
این دارو به صورت آمپولی در کانال نخاعی بیمار تزریق میشود و روند تزریق داروی اسپینرازا به این صورت است که تزریق 4 بار از این دارو با فاصله زمانی دو هفته از هم صورت میگیرد، یعنی تزریق اولیهی داروی اسپینرازا در طی دو ماه با فاصله زمانی چهارده روز از هم انجام میشود.
بعد از به پایان رسیدن دورهی دوماهه، تزریق دارو با فواصل زمانی چهارماهه از هم ادامه خواهد داشت.
که در نهایت طی روند تزریق داروی اسپینرازا بیمار لازم است کاردرمانی شود تا روند تولید ژن smn2 به اندازه کافی افزایش پیدا کند. این دارو در حال حاضر فقط در کشورهایی نظیر ایتالیا، آمریکا، ترکیه و… عرضه شده و هزینهی روند یک دوره درمانی یک ساله آن در حدود 750.000 دلار میباشد.
مننژیت (Meningitis)، عفونت و التهاب پردهی مغزی میباشد. عفونت مایع اطراف مغزی و نخاعی منجر به التهاب میشود.
۱ـ مننژیت باکتریایی: فرد مبتلا باید فوراً در بیمارستان بستری شود. چرا که بسیار خطرناک و کشنده است. به محض ورود باکتری وارد خون، دیواره عروق خونی تخریب می شود و خونریزی در پوست و اعضای داخلی اتفاق میافتد.
نشانهها شامل: خستگی، تب، تهوع، لرز سرد، سردی دست ها و پاها، درد شدید مفاصل و عضلات، درد سینه و یا شکم، اسهال، ، تنفس سریع و در مراحل بعدی بثورات پوستی میباشد.
این نوع مننژیت، در کمتر از چند ساعت فرد را خواهد کشت. در موارد غیر کشنده، معلولیت دائمی رخ میدهد که شامل قطع عضو و یا زخم شدید است.
نشانههای مننژیت باکتریایی بعد از 3 تا 7 روز قابل مشاهده هستند.
در نوزادان تازه به دنیا آمده امکان دارد نشانههایی همچون: سردرد، تب و سفتی گردن وجود نداشته باشد و یا به سختی این نشانهها قابل مشاهده باشند.
علائم این بیماری در نوزادان شامل بیحالی، تحریک پذیری، استفراغ و کاهش اشتها میباشد.
پزشک متخصص با مشاهدهی عکس العمل کودک ابتلا به این بیماری را تشخیص می دهد.
اگر چه نشانههای نخستین مننژیت باکتریایی و ویروسی به هم شباهت دارند، نشانههای بعدی مننژیتباکتریایی نظیر تشنج و اغما بسیار خطرناک هستند.
۲ـ مننژیت ویروسی: خفیف تر است و معمولاً بیشتر از مننژیت باکتریایی اتفاق میافتد. این نوع که از عفونت روده ای ناشی میشود، در اواخر تابستان و اوایل پاییز بسیار شایع است. بچه های کمتر از پنج سال و بزرگسالان زیر 30 سال ریسک ابتلای بیشتری دارند. نشانههای این نوع مننژیت در نوزادان و بزرگسالان با هم متفاوت است.
نشانهها در نوزادان شامل تحریک پذیری، تب، بد غذایی و سخت بیدار شدن میباشد.
نشانهها در بزرگسالان شامل سردرد شدید، تب بالا، سفتی گردن، حساسیت به نور، خواب آلودگی و یا مشکل در بیدار شدن، تهوع و استفراغ و کاهش اشتها میباشد.
علائم این نوع مننژیت معمولا 7 تا 10 روز به طول میانجامد.
۳ـ مننژیت قارچی: علائم این نوعمننژیت بسیار شبیه به انواع دیگر مننژیت می باشد. به هر حال، این علائم به تدریج ظاهر می شوند. علائم مشترک شامل سردرد، تب، تهوع و سفتی گردن می باشد. علائم اختصاصی این نوع مننژیت عبارتند از: عدم دوست داشتن نور، تغییر در وضعیت ذهنی، گیجی، توهم و تغییرات شخصیتی.
این بیماری حدود ده درصد به مرگ ختم میشود. در موارد غیر کشنده افراد به آسیب مغزی، ناشنوایی و یا از دست دادن اندام دچار میشوند.
امکان ابتلا به این بیماری در همهی افراد وجود دارد.
ریسک این بیماری در نوزادان کمتر از یک ماه به علت ضعف سیستم ایمنی، بیشتر میباشد.
افرادی که در تماس با بیمار دچار مننژیت ویروسی قرار گرفته اند، به احتمال زیاد به این عفونت مبتلا میشوند، اما بیماری آنها شبیه عوارض مننژیت نخواهد بود.
تشخیص زود و درمان به موقع مننژیت باکتریایی، از آسیب دائمی عصبی جلوگیری به عمل میآورد.
پزشک برای مننژیت باکتریایی، آنتی بیوتیک تجویز میکند. نوع آنتی بیوتیک به باکتریای که باعث عفونت شده است، بستگی دارد.
بیماران مبتلا به مننژیت ویروسی، بعد از 7 تا 10 روز بهبود پیدا میکنند.
برای بیماران مبتلا به مننژیت قارچی، داروهای ضد قارچ با دوز بالا تجویز میشود.
افراد با سیستم ایمنی ضعیف، مانند: بیماران ایدزی، سرطانی و یا دیابتی، اغلب به درمان طولانی تری نیازمندند.
دیگر داروها و مایعات داخل وریدی برای درمان نشانههایی همچون ورم مغز، شوک و تشنج تجویز میشوند.
در برخی موارد بر اساس شدت بیماری و نیاز به داروها، بستری در بیمارستان برای بیمار ضروری است.
تجمع مایع بین جمجمه و مغز
آسیب های مغزی
هیدروسفالی
کاهش شنوایی
تشنج
واکسن ژوگه پنوموکوک : در حال حاضر در دوران کودکی به ایمنسازی کمک میکند و در پیشگیری از مننژیت پنوموکوکی تأثیر دارد.
تمام دانشجویان سال اول که در خوابگاه زندگی می کنند و واکسینه نیستند.
کودکان دارای دو سال و بیشتر که طحال ندارند و یا سیستم ایمنی ضعیفی دارند.
افرادی که به کشورهایی که در آنها، مننژیت مننگوکوک شایع است، سفر میکنند.
نوجوانان در سنین 11 تا 12 سال و نوجوانان در سن 15 سال که هنوز واکسینه نشدهاند.
انسفالیت (encephalitis) به معنای التهاب و تورم مغز است. این بیماری از نوعی عفونت ویروسی یا باکتریایی ناشی میشود. به طور کلی انسفالیت خیلی شایع نیست و میتواند افراد مبتلا به ایدز و سرطان، کودکان و در کل افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند را درگیر کند.
انسفالیت مینور امکان دارد با علائم خفیفی خود را نشان دهد و یا اصلاً علائم خاصی نداشته باشد.
علائم خفیف این بیماری که در نوع مینور اتفاق میافتد، موارد زیر را شامل میشود:
علائم شدید انسفالیت شامل موارد زیر است:
علائم خفیف این بیماری امکان دارد خیلی به علائم سرماخوردگی شباهت داشته باشد، ولی علائم شدید آن خیلی کم پیش میآید و میتواند تهدید کنندهی زندگی فرد باشد.
انسفالیت توسط راههای مختلف و با انواع مختلفی از میکروارگانیسمها به وجود میآید.
لازم است جهت پیشگیری، خودتان و عزیزانتان را در برابر کنه و پشههایی که امکان دارد حامل ویروسهای متعددی از جمله ویروس انتقالدهندهی انسفالیت باشند، محافظت کنید.
اگر هر کدام از این علائم را در خود مشاهده کردید، لازم است با پزشکتان م داشته باشید تا توسط آزمایش، تشخیص قطعی در مورد بیماریتان صادر شود، به خصوص در مورد کودکان، سالمندان و یا افرادی که مبتلا به ضعف دستگاه ایمنی هستند، این موضوع اهمیت ویژهای دارد.
علل ایجاد انسفالیت اغلب قابل شناسایی نیست، ولی مهمترین عامل بروز این بیماری، عفونت ویروسی میباشد. عوامل دیگر آن می توانند قارچها، باکتریها و انگلها باشند.
برای درمان انسفالیت با علائم خفیف، تنها تقویت سیستم ایمنی افراد کافی میباشد و فرد مبتلا میتواند با کمی استراحت و نوشیدن مایعات فراوان و رژیم غذایی سالم، به سلامتی برگردد.
استفاده از داروهای ضدتورم که متخصص آنها را تجویز کرده ضروری است تا فشار و تورم بر روی استخوان جمجمه که به سردرد شدید منجر میشود، بهبود پیدا کند.
تشنج امکان دارد عارضهای همراه با این بیماری باشد که میشود با مصرف داروهای ضد تشنج آن را درمان کرد.
اگر انسفالیت توسط عفونت ویروسی اتفاق بیفتد، ممکن است درمان آن دشوار باشد و داروهایی که برای انسفالیت باکتریایی تجویز میشوند، تأثیرگذار نباشند.
انسفالیت با علائم شدید امکان دارد بعد از مدت طولانی بهبود پیدا کرده اما معلولیت شناختی را به جای بگذارد. در این صورت بیمار به گفتار درمانی و کاردرمانی برای احیای گفتار و حرکت نیاز پیدا میکند.
در صورت انجام درمان پزشکی به موقع و سریع، عوارض کمتری پیش روی بیمار خواهد بود. با درمان به موقع، امکان جلوگیری از مرگ هم وجود دارد و از بروز عوارض دائمی میتوان جلوگیری کرد.
اختلالات عصبی شناختی به گروهی از بیماریها میگویند که عملکرد ذهنی را دچار اختلال میکنند. سندرم مغز عالی اصطلاحی است که برای توصیف این شرایط به کار برده میشود. اما اختلالات عصبی شناختی در حال حاضر بیشتر مصطلح است.
اختلالات عصبی شناختی بیشتر برای سالمندان اتفاق میافتد، اما امکان رخ دادنش برای جوانان هم وجود دارد. کاهش عملکرد ذهنی در این بیماری امکان دارد موارد زیر را شامل شود:
بیماریهای عصبی مانند بیماری آایمر یا زوال عقل امکان دارد این نشانهها را به وجود بیاورند.بیماری های نوروژنیک به مرور منجر به از بین رفتن مغز و اعصاب میشوند. این امر باعث میشود که عملکرد مغز و اعصاب به مرور کند شود. آسیب مغزی یا سوء مصرف مواد نیز امکان دارد به اختلالات عصبی شناختی منجر شود. تشخیص عامل اصلی اختلالات عصبی شناختی اغلب بر اساس علائم گزارش شده و نتایج آزمایشهای تشخیصی توسط متخصص مغز و اعصاب صورت میگیرد. متخصص بر اساس علت و شدت این اختلالات، بهترین روش درمان را تعیین میکند.
این که چه چیزی در انتظار افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی است، بستگی به علت ایجاد بیماری دارد. هنگامی که یک بیماری عصبی شناختی به تخریب اعصاب منجر شود، این وضعیت به مرور زمان وخیمتر خواهد شد. در موارد دیگر، عملکرد ذهنی به طور موقت کاهش یافته و ممکن است افراد مبتلا بعد از طی کردن دورهی درمان به طور کامل بهبود پیدا کنند.
اختلالات شناختی عصبی دارای نشانههای متفاوتی هستند که بستگی به علت آن دارد. نشانههای ناشی از بیماری، ممکن است این موارد باشند:
نشانههای دیگری که در افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی دیده شده عبارتند از:
یک بیماری مغز و اعصاب اغلب علت اختلالات عصبی شناختی میباشد. بیماری های نوروژنیک که می توانند منجر به اختلالات عصبی شناختی شوند عبارتند از:
اما در افراد زیر ۶۰ سال، این اختلال معمولا بر اثر آسیب یا عفونت اتفاق میافتد. شرایط غیر تخریبکننده ای که امکان دارد منجر به اختلالات عصبی شناختی شوند شامل موارد زیر هستند:
خطر ابتلا به اختلالات شناختی عصبی، تا حدودی به سبک زندگی و عادتهای شما وابسته است. قرار گرفتن در معرض فات سنگین در محیط کار می تواند به شدت ریسک ابتلا به اختلالات عصبی را بالا ببرد. فات سنگین مانند سرب و جیوه امکان دارد به صورت تدریجی به سیستم عصبی آسیب وارد کنند. این بدان معنی است که قرار گرفتن مکرر در معرض این فات خطر ابتلا به کاهش عملکرد ذهنی را افزایش میدهد.
اختلالات عصبی شناختی از اختلال روانی ناشی نمیشوند. با این حال، بسیاری از نشانههای اختلالات عصبی شناختی، به بیماری های روانی خاص، از جمله اسکیزوفرنی، افسردگی و جنون شباهت دارد. برای اطمینان از تشخیص دقیق، آزمایشهای مختلف تشخیصی توسط پزشک انجام میشود. این آزمایشات می توانند بین نشانههای اختلالات عصبی و اختلال روانی تمایز ایجاد کنند. این آزمایشها اغلب عبارتند از:
درمان اختلالات عصبی شناختی به علت اصلی ایجاد آن وابسته است. بیمار دارای شرایط خاص ممکن است به استراحت کردن و دارو نیازمند باشد. در مقابل بیماریهای نوروژنیک ممکن است به انواع مختلفی از درمانها نیاز داشته باشند.
چشم انداز دراز مدت افراد مبتلا به اختلالات عصبی شناختی، به نوع اختلال عصبی وابسته است. تعیین چشم انداز شفاف برای اختلالات عصبی شناختی مانند دمانس یا آایمر، چالش برانگیز است. این به این دلیل است که هیچ درمانی برای این شرایط موجود نیست و با وجود این بیماریها عملکرد ذهنی به طور مداوم و به مرور زمان رو به وخامت میرود.
با این حال، چشم انداز افراد مبتلا به اختلالات شناختی عصبی به علتهایی مانند سکته مغزی یا عفونت، به طور کلی مثبت میباشد. زیرا این شرایط موقت و قابل درمان هستند. در این موارد، اغلب انتظار میرود که بیمار بعد از درمان به طور کامل بهبود پیدا کرده و به زندگی روزمره و عادی خود ادامه دهد.
فلج بل نوعی بیماری میباشد که به طور ناگهانی و موقت باعث فلج شدن عضلات یک طرف صورت میشود. و در پی آن انجام حرکاتی مثل تکان دادن بینی، پلک یا دهان برای فرد دشوار میشود. فلج بل به آویزان شدن یا سفت بهنظر رسیدن یک طرف صورت که دچار شده منجر میشود.
وقتی یکی از اعصاب صورت درست کار نمی کند، این فلج اتفاق می افتد و بیشتر اوقات یک ویروس مسبب این اختلال است. عصب صورت، در حین درست کار کردن، پیغامهایی را دریافت میکند که از مغز به صورت فرستاده شده. این پیغام ها ممکن است حامل محتواهایی مانند لبخند زدن، بستن پلک یا اخم کردن باشند یا به غدد بزاقی فرمان تف کردن بدهند. ولی با التهاب و تحت فشار قرار گرفتن این عصب، یعنی زمان رخ دادن فلج بل، ارسال این پیغام ها به درستی انجام نمیشود. در نتیجه عضلات یک طرف صورت به طور موقت ضعیف یا فلج میشود.
فلج عصب زوج هفتم مغزی یا عصب صورتی، مسبب فلج بل (Bell’s palsy) میباشد. فلج شدن عضلات صورت در این حالت به صورت ناگهانی و به طور موقت اتفاق میافتد. اغلب تنها یک طرف صورت گرفتار میشود. درگیری عصب صورتی اغلب به تنهائی یک بیماری نمیتواند باشد، بلکه علامتی است از یک بیماری دیگر مانند آسیب، عفونت و یا تومور عصب صورتی.
فلج عصب فاسیال، خودبهخود و بدون بروز نشانهای از دیگر بیماری ها، فلج ایدیوپاتیک بل مینامند. اگرچه چیزی که بیشتر دیده شده این است که فلج بل مکانیسمی ایمنی التهابی ویروسی دارد. این بیماری در هر گروه سنی امکان دارد اتفاق بیفتد. ولی در 40-20 سالگی بیشتر شایع است. در یک جمعیت صدهزار نفری سالانه 20-10 مورد از آن تفاق میافتد.
علت فلج صورت بل معلوم نشده، اما بیشتر اوقات دلیلش عملکرد ویروس هرپس است که عامل اصلی ابتلا به سرما خوردگی می باشد. در بیشترموارد ابتلا به فلج یکطرفه صورت، عصبی که عضلات یک طرف صورت را کنترل میکند، به خاطر التهاب ایجاد شده دچار آسیب میشود.
به علاوه خیلی از عوامل بیماریزا می توانند باعث ضعیف یا فلج شدن شوند. اگر هیچ دلیل مشخصی برای فلج ناگهانی صورت در بیمار مشاهده نشود، در اصطلاح تخصصی فرد به فلج بل مبتلا شده.
فلج کامل یک طرف صورت، باعث میشود ظاهر فرد بیتفاوت و بیروح به نظر برسد، زیرا در طرف درگیر، عضلات ناحیه پیشانی تا زیر دهان بیحرکت میشوند. ممکن است گوشه دهان فرد، دچار افتادگی شده و نگه داشتن آب دهان در طرف درگیر به سختی انجام شود. حرکت دادن عضلات سمت درگیر باعث مضحک شدن چهرهی فرد مبتلا میشود.
چشم طرف درگیر امکان دارد بهطور کامل یا به هیچوجه بسته نشود و بنابراین امکان دارد اشک از آن چشم نشت کند. برخی از افراد از درد ناحیه فک، پشت گوش یا یک طرف صورت شاکی هستند. احساس کشیدگی یا انقباض در طرف درگیر طبیعی است و امکان دارد فرد به تغییراتی در حس چشایی و ترشح بزاق، افزایش حساسیت به سر و صدا یا اشکال در حرف زدن یا بلع غذا دچار میشود. فلج بل در هر سنی ممکن است اتفاق بیفتد، اما در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی بیشتر دیده شده. این بیماری گاهی اوقات میتواند به عفونتی در گوش میانی ارتباط داشته باشد.
در موارد نادر، فلج ب قادر است اعصاب دو سمت صورت فرد را درگیر کند.
در صورت بروز هر نوع فلج مراجعه به متخصص ضروری است. زیرا امکان دارد سکته مغزی اتفاق افتاده باشد. فلج بل به علت سکته مغزی اتفاق نمیافتد اما دارای علائم مشابه است. در صورت بروز ضعف یا افتادگی صورت باید به متخصص مراجعه شود تا علت زمینهای و شدت بیماری مشخص شود.
هیچ نوع آزمایش اختصاصی برای تشخیص فلج ب موجود نیست. پزشک به صورت فرد نگاه کرده و از او می خواهد که با بستن چشمها، بالا بردن ابرو، نشان دادن دندانها و اخم، عضلات صورت خود را حرکت دهد. سایر بیماری ها مانند سکته مغزی، بیماری لایم، عفونت ها و تومورها نیز می توانند منجر به ضعف عضلات صورت شده و علائم فلج ب را داشته باشند. اگر علت علائم فردتشخیص داده نشود، پزشک ممکن است سایر آزمایشات را توصیه کند، مانند:
فلج بل یا فلج عصب صورت، مشکلی عمومی میباشد که اعصاب و عضلات صورت را درگیر کرده و به افتادگی یا فلج نیمی از صورت منجر میشود. افراد در هر سن و با هر جنسیتی امکان ابتلا به این بیماری را دارند. نشانههای این بیماری به دنبال وارد شدن آسیب به عصب صورت (عصب هفتم جمجمه) شروع شده و عضلات صورت را تحریک میکند.
این عصب عضلات نزدیک چشم، عضلات بالا برنده ابرو و عضلاتی که عامل لبخند زدن میباشند و نیز عضلاتی که باز و بسته شدن دهان بیمار را ممکن میکنند، را کنترل میکند. عصب صورت همچنین مسئول انتقال احساس از قسمت جلوی زبان، کنترل غدههای عرق صورت و مجراهای اشک چشم میباشد.
دلیل آسیب دیدن عصب صورت معمولاً ناشناخته است، اما این مشکل امکان دارد به خاطر یک عفونت ویروسی، آسیب های ادواری، مشکلات گردش خون به وجود بیاید و تمام این مشکلات می تواند باعث ایجاد التهاب در اطراف عصب شود. فلج بل یا فلج صورت اغلب بهطور کامل قابل درمان است. فرآیند بهبود ممکن است سریع باشد یا چندین ماه به طول بیانجامد. استفاده از روشهای فیزیوتراپی و کسب آموزشهای لازم، در سریع تر شدن دوره ریکاوری بیمار راهگشا است.
فلج بل در بیشتر موارد با یا بدون دارو به طور کامل قابل درمان است. برای درمان این بیماری هیچ دلیلی وجود ندارد، اما پزشک شما ممکن است به منظور تسریع بهبودی شما داروها یا درمان فیزیکی را تجویز کند. جراحی برای درمان فلج ب بهندرت کاربردی است.
این درمان احتمالاً تنها در صورتی که فلج صورت شدید باشد، صورت میگیرد.
متخصص طب فیزیکی می تواند ماساژ و ورزش عضلات صورت را آموزش داده و از ایجاد انقباض دائمی پیشگیری کند.
در گذشته، جراحی برای رفع فشار وارده به عصب صورت، از راه باز کردن مسیر استخوانی که عصب از آن عبور می کرد، صورت میگرفت.
امروزه، جراحی توصیه نمیشود. آسیب عصب صورت و کاهش دائمی شنوایی از خطرات احتمالی مرتبط با این جراحی میباشند. در موارد نادر، جراحی پلاستیک ممکن است برای اصلاح مشکلات ماندگار عصب صورت ضروری باشد.
بیماری هانتینگتون (Huntington’s Disease) یک بیماری ارثی میباشد که منجر به از کارافتادگی تصاعدی یا از بین رفتن سلولهای عصبی در مغز میشود. هانتینگتون روی تواناییهای عملکردی فرد تأثیر زیادی دارد و اغلب اختلالهای فکری (شناختی)، روانی و حرکتی در پی آن اتفاق میافتد. بیشتر در دهههای چهارم و پنجم زندگی عوارض این بیماری خود را نشان میدهند. اما پیش از این دوره یا بعد از آن هم ممکن است دیده شوند. در این مقاله به بیماری هانتینگتون، نشانهها، دلایل و راههای تشخیص و درمان آن میپردازیم.
به بروز این بیماری پیش از ۲۰ سالگی، بیماری هانتینگتون نوجوان میگویند. بروز بیماری در این سن و سال، معمولاً به مجموعهی عوارض متفاوت و پیشرفت سریعتر آن منجر میشود. برای کنترل عوارض بیماری هانتینگتون داروهایی موجود است، اما جلوی زوال روانی، جسمی و عملکردیِ آن را به هیچ روشی نمیشود گرفت.
بیماری هانتینگتون معمولا باعث اختلالهای شناختی، روانی و حرکتی با طیف گستردهای از عوارض و نشانهها میشود. ظهور اولین نشانهها در میان بیماران مختلف، متفاوت است. بعضی اختلالها، طی دورهی بیماری برجستهتر شده و بر توانایی عملکردیِ فرد بیشتر تأثیرگذار هستند.
بیماری هانتینگتون، منجر به اختلالات حرکتی غیرارادی و ارادی میشود. مانند:
اختلال در حرکتهای ارادی، احتمالاً بیشتر بر توانایی فرد در انجام فعالیتهای روزانه، کار و ارتباط برقرار کردن و استقلال شخصی تأثیر میگذارد.
اختلالهای شناختی ناشی از بیماری هانتینگتون عبارتاند از:
رایجترین اختلال روانی بیماری هانتینگتون، افسردگی است. این افسردگی، صرفا به خاطر باخبر شدن از ابتلا به بیماری نیست، بلکه احتمالاً بر اثر آسیب به مغز و به دنبال آن، تغییر در عملکرد مغزی رخ میدهد. عوارض و علائم آن عبارتاند از:
علاوه بر عوارض بالا، کاهش وزن هم در افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون رواج دارد، مخصوصا بعد از پیشرفت بیماری.
شروع و پیشرفت بیماری هانتینگتون در نوجوانان، کمی با بزرگسالان متفاوت است. مشکلاتی که معمولاً در اوایل دورهٔ این بیماری به چشم میآیند عبارتاند از:
اگر تغییراتی در حرکتها، وضعیت هیجانی یا توانایی ذهنی خود مشاهده کردید، به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. شاید بیماریهای دیگری به بروز عوارض و نشانههای بیماری هانتینگتون منجر شده باشند. بنابراین معاینهی کامل باید پیش از هر اقدامی انجام شود.
نقص ارثیِ یک ژن باعث بروز بیماری هانتینگتون میشود. این بیماری اختلال اتوزومال غالب میباشد؛ یعنی اگر فرد تنها یک نسخه از این ژن معیوب را دارا باشد، ابتلا شدن به این بیماری حتمی میشود.
هر فردی به غیر از کروموزمهای جنسی، از هر ژن، دو نسخه را به ارث میبرد، یک ژن از پدر و یک ژن از مادر. پدر یا مادری که دارای ژن معیوب باشند، ممکن است نسخهی معیوب یا نسخهی سالم آن را به فرزند خود انتقال دهند. یعنی هر بچهای در خانواده، ۵۰ درصد شانس به ارث بردن ژن معیوبی را دارد که به اختلال ژنتیکی منجر میشود.
پس از آغاز بیماری هانتینگتون، تواناییهای عملکردیِ فرد مبتلا کمکم رو به وخامت میروند. نرخ پیشرفت این بیماری و مدت آن، در افراد مختلف متفاوت است. از زمان بروز بیماری تا مرگ، اغلب ۱۰ تا ۳۰ سال به طول میانجامد. بیماری هانتینگتون نوجوان معمولا به مدت ۱۰ سال پس از بروز نشانههای نخستین، منجر به مرگ میشود.
افسردگی بالینی که با بیماری هانتینگتون همراه است، ممکن است ریسک خودکشی را در فرد بالا ببرد. بعضی تحقیقات نشان میدهند که بیشتر ریسک خودکشی، قبل از تشخیص بیماری و در مراحل میانی بیماری اتفاق میافتد، یعنی همان زمانی که فرد مبتلا کمکم استقلالش را از دست میدهد.
فرد مبتلا به بیماری هانتینگتون، در آخر برای مراقبت و تمام فعالیتهای روزمرهی خود، به کمک نیاز خواهد داشت. در مراحل پیشرفتهی بیماری، احتمالاً فرد زمینگیر شده و دیگر قادر به صحبت کردن نیست. اما بهطور کلی حرف دیگران را میفهمد و خانواده و دوستانش را میتواند شناسایی کند.
دلایل رایج مرگ بر اثر بیماری هانتینگتون عبارتاند از:
کسانی که در خانوادهشان سابقهی ابتلا به بیماری هانتینگتون را دارند، معمولا نگران انتقال این بیماری به فرزندشان هستند. تست ژنتیک و سایر گزینههای موجود، برای این افراد راهگشا است.
اگر پدر یا مادر مشکوک، قصد انجام دادن تست ژنتیک را داشته باشد، بهتر است با مشاور ژنتیک م کند. مشاور ژنتیک ریسکهای بالقوهای را که نتیجهٔ مثبت آزمایش به همراه میآورد، با او درمیان میگذارد. زوجهایی که در چنین شرایطی قرار دارند، در ابتدا باید تصمیم بگیرند که آیا قصد بچهدار شدن دارند یا نه.
گزینهی دیگری که برای این زوجها وجود دارد، تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی (Preimplantation Genetic Diagnosis) و لقاح مصنوعی (In Vitro Fertilization) میباشد. در این فرایند، تخمکها از تخمدان گرفته شده و با اسپرم پدر، در آزمایشگاه بارور میشوند. رویانها آزمایش میشوند تا فاقد ژن هانتینگتون باشند، و فقط آنهایی که جواب آزمایششان منفی است در رحم مادر جایگذاری میشوند.
تشخیص زودهنگام بیماری هانتینگتون، به طور عمده براساس پاسخ به پرسشها، بررسی سابقهٔ پزشکی خانوادگی، معاینهٔ جسمی عمومی و معاینههای روانی و عصبی صورت میگیرد.
متخصص سؤالاتی از شما خواهد پرسید و آزمایشهای نسبتا سادهای در مطب به انجام میرساند تا این موارد بررسی شوند:
متخصص همچنین آزمایشهای استانداردی هم برای ارزیابی این موارد انجام میدهد:
برای بررسی چند عامل که ممکن است در تشخیص شما مؤثر باشد هم به عصبشناس معرفی خواهید شد، از جمله:
شاید آزمایشهای تصویربرداری مغزی توسط پزشک برای بررسی عملکرد مغز، تجویز شود. روشهای تصویربرداری عبارتاند از امآرآی (MRI) و سیتی (CT) اسکن، که تصویرهای دقیقی از ساختار مغز ارائه میدهند.
این تصویرها قادر به نشان دادن تغییرات ساختاری در بعضی جاهای مغز هستند که بر اثر بیماری هانتینگتون به وجود آمدهاند؛ البته شاید این تغییرات در اوایل دورهی بیماری خود را نشان ندهند. این آزمایشها را میتوان برای حذف سایر بیماریهای مؤثر بر عوارض ایجادشده هم استفاده کرد.
اگر نشانههای بیماری هانتینگتون به طور واضح دیده شدند، احتمال میرود که تست ژنتیک هم برای یافتن ژن معیوب توسط پزشک تجویز شود.
این آزمایش برای تأیید تشخیص اولیه انجام میشود و اگر سابقهی بیماری هانتینگتون در خانواده وجود نداشته باشد، میتواند بسیار مؤثر باشد، اما این آزمایش اطلاعات بیشتری برای تعیین طرح مناسب درمانی ارائه نمیدهد.
قبل از انجام این آزمایش، فواید و عیوب اطلاع از نتایج آزمایش توسط مشاور ژنتیک برایتان توضیح داده میشود. مشاور ژنتیک میتواند پاسخگوی پرسشهای شما دربارهی الگوی ارثی بیماری هانتینگتون هم باشد .
برای کسی که دارای سابقهی خانوادگی بیماری هانتینگتون است، اما نشانهای از این بیماری در خودش وجود ندارد استفاده از تست ژنتیک راهگشا است، که به آن تست پیشبینیکننده گفته میشود. نتیجهی این آزمایش، فایدهی درمانی ندارد و زمان آغاز بیماری یا نشانههای ابتدایی محتمل را نشان نمیدهد.
شاید بعضیها این آزمایش را به این خاطر انجام میدهند که ندانستن، اضطرابشان را بیشتر میکند. بعضی افراد هم خواهان آن هستند که بعد از این آزمایش، برای بچهدار شدن تصمیم بگیرند.
ایجاد مشکل در استخدام یا بیمهشدن در آینده و اضطرابهای روبرو شدن با یک بیماری خطرناک، از ریسکهایی هستند که این آزمایش روی دوش فرد میگذارد.
هیچ درمانی قادر به تغییر روند بیماری هانتینگتون نمیباشد. اما بعضی داروها میتوانند باعث کاهش عوارض اختلالهای حرکتی و روانی شوند. کارهایی هم هستند که میتوانند به فرد مبتلا در سازگاری با تغییر در تواناییهایش برای مدتی یاری برسانند.
روند دارویی هم در طول زمان و بسته به اهداف کلی درمان عوض میشود. شاید بعضی داروها که برای درمان عوارض بیماری استفاده میشوند هم عوارض جانبی داشته باشند و باعث وخیمتر شدن سایر عوارض بشوند. بنابراین اهداف و طرح درمانی مدام باید در حال بررسی و بهروزرسانی باشند.
داروهایی که برای درمان اختلالهای حرکتی استفاده میشوند عبارتاند از:
تترابنازین (Tetrabenazine): برای از بین بردن حرکتهای ناگهانی یا پرشی غیرارادی (رقصاک) ناشی از بیماری هانتینگتون توصیه شده است. عارضهی جانبی جدی این دارو، ریسک ایجاد یا وخیمتر شدن افسردگی یا سایر بیماریهای روانی است. خواب آلودگی، تهوع و بیحسی هم از سایر عوارض جانبی احتمالی هستند.
دوز بالای آمانتادین قادر است اثرات شناختیِ بیماری هانتینگتون را وخیمتر کند. ممکن است تورم پاها و تغییر رنگ پوست هم از عوارضش باشد. عوارض جانبی لوتیراستام معده درد، تهوع و تغییر خلقوخو میباشد. کلونازپام هم امکان دارد به بدتر شدن عوارض جانبی شناختیِ بیماری هانتینگتون منجر شذه و خوابآلودگی ایجاد کند. ریسک اعتیاد یا سوءمصرف دارو هم پیشبینی میشود.
داروهای درمان اختلالهای روانی، بسته به اختلالها و عوارض آنها، متفاوت هستند. درمانهای احتمالی عبارتاند از:
داروهای ضدروانپریشی :(Antipsychotics) داروهایی مانند ریسپریدو(Risperidone)، کوئتیاپین (Quetiapine) و الانزاپین (Olanzapine) هم شاید از ناراحتی، برانگیختگی و سایر عوارض اختلال در خلقوخو یا روان پریشی جلوگیری کنند. اما این داروها ممکن است خودشان اختلالهای حرکتی متفاوتی را ایجاد کنند.
داروهای ضدافسردگی :(Antidepressants) داروهایی مانند اسسیتالوپرام (Escitalopram) ، سیتالوپرام (Citalopram)، فلوکستین (Fluoxetine) و سرترالین .(Sertraline) این داروها هم ممکن است روی درمان اختلال وسواس فکری عملی تأثیر بگذارند. عوارض جانبی هم اسهال، تهوع، خوابآلودگی و فشارخون پایین میباشد.
داروهای تثبیتکنندهٔ خلق :(Mood Stabilizers) این داروها، مانند کاربامازپین (Carbamazepine)، والپروات (Valproate) و لاموتریژین (Lamotrigine)، میتوانند از بالا و پایین شدنِ خلقوخو، ناشی از اختلال دوقطبی جلوگیری کنند.
رواندرمان، یا روانشناس، روانپزشک، مددکار اجتماعی بالینی، با گفتوگودرمانی، در مدیریت مشکلات رفتاری، ایجاد راهکارهای مقابلهای، مدیریت انتظارات حین پیشرفت بیماری و آسان کردن ارتباط مؤثر بین اعضای خانواده، میتواند به فرد مبتلا یاری برساند.
در طی بیماری هانتینگتون ممکن است ماهیچههای دهان و گلو که برای ایجاد صدا ضروری هستند، ضعیف شوند. گفتاردرمان قادر است به بهبود توانایی واضح حرف زدن کمک کرده، یا استفاده از ابزارهای ارتباطی را به بیمار یاد دهد، مانند تختهای پُر از تصویر کارها و فعالیتهای روزمره. گفتاردرمانها قادرند مشکلات ماهیچههای مورداستفاده برای خوردن و قورت دادن را هم برطرف نمایند.
فیزیوتراپ با آموزش تمرینهای مناسب و ایمنی میتواند باعث افزایش انعطافپذیری، قوت، توازن و هماهنگی بدن بیمار شود. این تمرینها قادرند به حفظ تحرک تا حد لازم یاری رسانده و شاید باعث کاهش ریسک افتادن فرد مبتلا بشوند.
استفاده از تکیهگاه برای بهتر ایستادن و راهنمایی برای حالت مناسب قرارگیری بدن هم میتوانند باعث کاهش شدت بعضی مشکلات حرکتی بشوند.
وقتی بیمار مجبور به استفاده از واکر یا صندلی چرخدار شد، فیزیوتراپ میتواند استفادهی درست از این ابزار و حالت قرارگیری را آموزش دهد. تمرینهای قبلی هم برای سازگاری با سطح تحرک جدید عوض میشوند.
کاردرمان میتواند با ابزارهای کمکی که باعث بهبود تواناییهای عملکردی میشوند، به فرد مبتلا، اعضای خانواده و پرستارهای او یاری برساند. این راهکارها عبارتاند از:
مدیریت بیماری هانتینگتون بستگی به فرد مبتلا، اعضای خانواده و سایر پرستارهای خانه دارد. همراه با پیشرفت بیماری، فرد مبتلا به پرستارهایش بیشتر وابسته میشود. بعضی از مسائلی که رسیدگی به آنها اامی است و همینطور راهکارهای مناسب برای روبرو شدن با آنها، باید با پیشرفت بیماری تغییر کنند.
افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون اغلب دارای مشکل حفظ وزن مناسب بدن هستند. مشکل در خوردن، نیاز به کالری بیشتر، بهخاطر تقلای جسمی یا مسائل ناشناختهی سوختوسازی، امکان دارد از دلایل این مشکل باشند. برای تغذیهی مناسب، شاید بیمار به بیش از سه وعده غذایی در روز یا استفاده از مکملهای غذایی احتیاج داشته باشد.
مشکل با جویدن، قورت دادن و مهارتهای حرکتی ظریف، میتوانند باعث کاهش مقدار غذای مصرفی شده و خطر خفگی را بیشتر کنند. میتوان با حذف حواس پرتی ها هنگام خوردن غذا و انتخاب غذاهایی که خوردنشان راحتتر است، مشکلات را کم کرد. ظرفهایی که برای افرادی با مهارتهای حرکت ظریف محدود طراحی شدهاند و لیوانهایی که نی دارند، کاربردی هستند.
خانواده و پرستارها میتوانند محیطی خالی از عوامل استرسزا برای فرد مبتلا ایجاد کنند و مدیریت چالشهای شناختی و رفتاری را هم به عهده بگیرند. این راهکارها عبارتاند از:
با درمان بوتاکس، از انقباضهای عضلانی محرک میگرن نیز میتوان جلوگیری کرد. بوتاکس، سم بوتولینوم رقیق شده است که از آزاد شدن مواد شیمیایی در سلولهای عضلانی جلوگیری کرده و مانع انتقال پیام انقباض به فیبرهای عضلانی میشود، در نتیجه میگرن را درمان میکند. درمان میگرن با بوتاکس، وقتی شروع شد که بیماران برای درمان عارضههای دیگر به آن رو میآوردند و همزمان بهبود علائم میگرن در آنها مشاهده میشد. در نتیجه پژوهشهای گوناگون در زمینه درمان میگرن با بوتاکس صورت گرفت. بعد از سالها گردآوری دادههای بالینی و پژوهش، استفاده از بوتاکس در سال 2010 توسط سازمان غذا و دارو FDA برای درمان میگرن مزمن مورد تأیید قرار گرفت.
در سالهای میانی دهه 1990، پزشکان متوجه شدند که درد میگرن مزمن در بیمارانی که برای درمان عارضههای دیگر بوتاکس دریافت کرده بودند بهبود یافته. در نتیجه پژوهشی دو مرحلهای آغاز شد که طی آن درمان بیمارانی که به طور متوسط 20 روز در ماه دچار سردرد میگرنی بودند تحت نظر قرار گرفتند. هر 12 هفته یک بار و به مدت 56 هفته، تزریق بوتاکس بر روی این گروه از بیماران ادامه پیدا کرد. در پایان سردرد 70 درصد از بیماران به نصف کاهش پیدا کرده بود. در اکتبر سال 2010، استفاده از بوتاکس برای درمان میگرن مزمن و درد پشت سر توسط FDA تایید شد. در طی این سالها بیش از صدهزار بیمار با این درمان از شر میگرن رهایی یافتهاند.
بوتاکس یا سم بوتولینوم نوع A، از آزاد شدن انتقال دهندهای عصبی به نام استیل کولین جلوگیری کرده و در نتیجه موجب اختلال در عملکرد معمول نقطه اتصال عصبی ـ عضلانی میشود. از نظر پژوهشگران، بوتاکس با انسداد ترشح استیل کولین مانع عملکرد گذرگاههای درد میشود. پژوهشهای بیشتری نیز در زمینهی یافتن ساز و کار دقیق سودمند بودن بوتاکس برای تسکین درد میگرن مزمن در حال انجام میباشد.
چنانچه روشهای درمانی مختلف موجب تسکین میگرن نشود، درمان با بوتاکس توسط پزشک پیشنهاد میشود. پزشک در ابتدا سابقه پزشکی و علائم بیمار، از جمله داروهای مصرفی فعلی و درمانهای پیشین با بوتاکس را بررسی کرده و سپس در صورت وم دستور اولتراسوند برای تعیین بهترین نقطه تزریق را میدهد.
برای کسب نتیجه بهتر در درمان سردرد بعد از تزریق بوتاکس، بر اساس معیارهایی بیمارانی که این درمان برایشان مفید است توسط متخصص مغز و اعصاب به طور صحیح انتخاب میشوند.
نکته دیگر تزریق بوتاکس در محلهای مناسب و طبق پروتکل FDA در 31 نقطه از عضلات سر و گردن شامل 7 نقطه در عضله فرونتال (پیشانی)، 4 نقطه در عضلات تمپورال (گیجگاهی) هر طرف، 3 نقطه در عضلات اکسی پیتال (پس سری) هر طرف، دو نقطه در عضلات پاراوتبرای گردن هر طرف و 3 نقطه در عضله تراپزیوس (بالای شانه) هر طرف تزریق میشود و بنابراین با تزریق زیبایی تفاوت داشته و حتما باید توسط نورولوژیست (متخصص مغز و اعصاب) مجرب به انجام برسد.
بدین ترتیب مقدار مشخصی از آمپول بوتولونیوم توکسین رقیق شده توسط نورولوژیست در عضلات ذکر شده تزریق میشود. این کار در مطب و به صورت سرپایی و معمولا در عرض 10 تا 15 دقیقه انجام میشود و نیاز به آمادگی خاصی نیست و بعد از تزریق بوتاکس بیمار میتواند فعالیتهای روزمرهی خود را ادامه دهد.
گیجگاه هر دو سمت
پیشانی
بالای شانهها
پشت و دو طرف گردن
پشت سر
درمان با بوتاکس به طور میانگین 32 تزریق را شامل میشود، البته برخی بیماران ترجیح میدهند تزریقهای بیشتر یا کمتری داشته باشند. تزریقها هر 12 هفته یک بار انجام میشود و هر جلسه فقط چند دقیقه به طول میانجامد.
به محض تزریق بوتاکس، تأثیر آن بر درمان سردرد شروع میشود و پس از نخستین تزریق، ظرف یک هفته نتیجهی کامل آن قابل تشخیص است. در اکثر بیماران، پنج مدت تزریق، طی مدت 15 ماه دریافت میشود. تزریق با سوزنی بسیار ظریف انجام میشود و اکثر بیماران درد آن را مانند درد ناشی از خراشی جزیی یا نیش پشه توصیف کردهاند.
اثر بوتاکس حتی سالها پس از تزریق، کاملاً برگشتپذیر میباشد.
هرچند تزریقبوتاکس برای درمان تمام سردردها راهگشا نیست، میگرن حدود 90 درصد از بیماران بعد از تزریق از قبل خفیفتر شده است. در آزمایشهای بالینی انجام شده، مشاهده شد که بیماران ماهانه 7 تا 9 بار کمتر از قبل دچار سردرد شدهاند.
شاخص تزریق بوتاکس برای درمان میگرن از این جهت مفید است که میزان موثر بودن جراحی در تسکین میگرن را هم تعیین میکند. بوتاکس از تحریک عصبهای مولد درد که بر اثر انقباض عضلانی صورت میگیرد، ممانعت میکند . اگر با تزریق درد آرام شود، جراحی هم برای آزاد کردن دائمی آن عصبها راهگشا خواهد بود. به علاه با تزریق میتوان عصب محرک میگرن را مشخص کرد. به این ترتیب عمل جراحی دقیقتر و مفیدتر پیش میرود.
اگر تابه حال مداخلهی جراحی را برای درمان میگرن مؤثر نمیدانسته اید، چنانچه واکنش مناسبی به بوتاکس نشان میدهید، جراحی روش مؤثری خواهد بود. جراحان از این روش به عنوان آزمایش پیش از تصمیمگیری دربارهی جراحی استفاده می کنند.
عوارض جانبی مانند تغییر رنگ و برآمده شدن پوست و کبودی دارد، البته در کمتر از یک درصد از بیماران چنین واکنشهای منفیای مشاهده میشود. اثرهای جانبی جدیتر به ندرت پیش میآید.
حتما چالش سطل آب یخ که در جهت معرفی بیماری als بود را به یاد دارید. اما با این همه فکر میکنید چند درصد از مردم این بیماری سخت را که نام دیگر آن اسکلروز جانبی آمیوتروفیک است میشناسند؟ در ادامهی این مقاله قصد داریم بیماری als را معرفی و نشانهها و نحوهی تشخیص آن را بیان کنیم.
این بیماری تغییراتی در نحوهی عملکرد بدن به وجود آورده و همچنین موجب ضعف عضلانی میشود. در مراحل بعدی اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) اعصاب کنترلکنندهی تنفس را هم تحت تأثیر قرار میدهد که بسیار طاقتفرسا است.
بیماری als در بین بیماریهای نورونهای حرکتی (MND) بسیار متداول است. بهخاطر لو گِریگ (Lou Gehrig) بازیکن معروف بیسبال که به بیماری als دچار شد، بیماری لو گریگ نیز نامیده میشود. هدف چالش سطل آب یخ معروف که در سال ۲۰۱۴ اجرا شد، بالابردن آگاهی و به دست آوردن بودجه برای تحقیقات بیشتر روی این بیماری بود.
طبق برآوردی که در سال ۲۰۱۶ توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) انجام شد، بین ۱۴۵۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نفر در ایالات متحده به بیماری als دچار بودهاند و سالانه حدود ۵۰۰۰ نفر هم به این آمار افزوده میشود. آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به بیماری als در ایران وجود ندارد، اما اینطور تصور میشود که از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر، ۲ تا ۵ نفر در سراسر جهان، مبتلا به این بیماری هستند.
مبتلایان به بیماری als اکثراً پس از مشاهدهی نخستین نشانهها، بین ۳ تا ۵ سال برای زندگی فرصت دارند، اما عمر حدود ۱۰ درصد از بیماران به ۱۰ سال یا بیشتر هم میرسد.
متأسفانه برای بیماری alsدرمان قطعی موجود نیست. اما با برخی مراقبتهای پزشکی میتوان نشانههای آن را بهبود بخشیده و کیفیت زندگی را بالاتر برد.
ایالاس سلولهای عصبی در نیمکره چپ و راست مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهد؛ که به ازدست دادن عملکرد حرکتی، ضعف عضلانی، مشکلات تنفسی، فلج و نهایتاً مرگ منجر میشود.
مبتلایان به بیماری als اکثراً بعد از دیده شدن اولین نشانهها، بین ۳ تا ۵ سال فرصت زندگی دارند؛
هنوز علت اصلی این بیماری معلوم نیست، اما عوامل ژنتیکی و شرایط محیطی از عوامل مؤثر این بیماری هستند؛
درحالحاضر درمان قطعی برای بیماری als موجود نیست. درمانهای فعلی، صرفا در جهت بهبود نشانهها، فراهم کردن حمایتهای عاطفی و اجتماعی و کاهش دادن روند پیشرفت بیماری میباشد.
ایالاس نوعی اماندی (MND) میباشد. این بیماری به نورونهای حرکتی یعنی آن دسته از سلولهای عصبیای که در حرکت ارادی عضلاتِ دست و صورت و پا استفاده میشوند حمله میکند.
نورونهای حرکتی در مغز و نخاع وجود دارند. با پیشرفت بیماری als، این سلولها هم استهلاک پیدا کرده و میمیرند و دیگر پیامی به عضلات فرستاده نمیشود. مغز دیگر توانایی کنترل حرکات ارادی را ندارد و ضعف و تحلیل عضلات صورت میگیرد.
با پیشرفت بیماری als ، همهی عضلات ارادی رفتهرفته تحت تأثیر قرار میگیرند. فرد مبتلا دیگر قادر به کنترل صورت، پا و دست خود نمیباشد. عدم توانایی در تنفس هم میتواند به نارسایی تنفسی منجر شود.
نیمی از بیماران مبتلا به als بعد از تشخیص اولیه، ۳ سال یا کمی بیشتر قادر به ادامهی زندگی هستند، اما ممکن است در بعضی افراد این مدت طولانیتر باشد. حدود ۲۰ درصد از افراد مبتلا بعد از تشخیص اولیه، ۵ سال یا کمی بیشتر، ۱۰ درصد ۱۰ سال یا کمی بیشتر و ۵ درصد هم حدود ۲۰ سال قادر به ادامهی زندگی هستند.
فیزیکدان معروف، استیون هاوکینگ، وقتی به بیماری als مبتلا شد، ۲۱ ساله بود. او در سال ۲۰۱۸ در حالی که ۷۶ سال سن داشت، از دنیا رفت.
دلیل مشخصی برای به وجود آمدن بیماری als شناخته نشده، اما تقسیمبندی انواع این بیماری براساس پیوند ژنتیکی و نشانههای موجود میباشد.
ایالاس به دو نوع وراثتی یا تکگیر تقسیمبندی میشود.
ای ال اس تکگیر (Sporadic ALS): تصادفی اتفاق میافتد و در واقع ۹۰ تا ۹۵ درصد از کل موارد ابتلا به این بیماری از این نوع است. تشخیص دقیقی از عامل یا علت خطر در این نوع از بیماری als موجود نمیباشد.
ایالاس خانوادگی (Familial ALS): تقریبا ۵ تا ۱۰ درصد از موارد بیماری als وراثتی بوده و از خانواده منتقل میشوند. ۵۰ درصد شانس ابتلا برای فرزند فرد مبتلا به این بیماری وجود دارد. این بیماری به ندرت در سنین نوجوانی گریبان افراد را میگیرد. در حال حاضر محققان دربارهی ژنهای مرتبط به این بیماری به تحقیق مشغول هستند.
دیگر علتهای احتمالی بیماری als عبارتاند از:
عوامل محیطی هم میتوانند نقش مهمی در این بیماری داشته باشند
طبق مطالعهای گزارش شده که احتمال ابتلا به بیماری als، طی دوران جنگ سال ۱۹۹۱ در نیروهای نظامی حاضر در منطقهی خلیج فارس، بیشتر از نیروهای نظامی دیگر مناطق بوده است.
موارد یافت شدهی مرتبط با بیماری als:
هرچند شواهد مشخصی مبنی بر این که تغییرات خاص در سبک زندگی میتواند خطر مبتلا شدن به این بیماری را کاهش بدهد، یافت نشده.
معمولاً نشانههای بیماری als در اواخر دههی ششم و اوایل دههی هفتم زندگی مشاهده میشوند.
پیشرفت این بیماری بین افراد مختلف، متفاوت است. در مراحل اولیه، نشانههای بیماری als ممکن است اصلا به چشم نیایند، اما ضعف ناشی از این بیماری با گذشت زمان خودش را بیشتر نشان میدهد.
سست شدن بدن؛
وجود مشکل در انجام کارهای روزمرهای مانند راهرفتن؛
انقباض و گرفتگی عضلات شانه، دستها و زبان؛
احساس ضعف در کف و مچ پاها و دستها؛
خنده یا گریهی کنترل نشده و به شکل انفجار، که بیاختیاری عاطفی نامیده میشود؛
دشواری در بالا نگهداشتن سر و نگه داشتن بدن در وضعیت مناسب؛
صحبت کردن نامشخص و مشکل در تنظیم مناسب صدا؛
خستگی؛
تغییرات شناختی؛
مشکل با بزاق و مخاط؛
درد؛
در مراحل بعدی، مشکل در تنفس و بلع.
در همهی موارد ابتلا به بیماری als، وقوع ضعف پیشرفتهی عضلانی حتمی است، اما شاید اولین نشانهی آن هم نباشد.
بعضی مبتلایان دچار مشکل در قدرت حافظه و تصمیم گیری میشوند که نهایتاً منجر به نوعی دمانس معروف به زوال عقلی پیشانی گیجگاهی (frontotemporal dementia) خواهد شد.
بیاختیاری عاطفی و اضطراب هم ممکن است نوساناتی در حس و حال و واکنشهای هیجانی بیمار به وجود بیاورد.
درمان قطعی برای بیماری als وجود ندارد. هدف از انجام درمانهای فعلی جلوگیری از مشکلات غیرضروری، کمکردن نشانهها و کاهش سرعت پیشرفت بیماری میباشد.
ایالاس میتواند طیفی از تغییرات ذهنی، جسمی و اجتماعی را به وجود بیاورد. بنابراین اغلب گروهی از متخصصان مغز و اعصاب در جهت کنترل نشانههای بیماری آنها را یاری کرده و کیفیت زندگیشان را بهبود میبخشند.
در سال ۱۹۹۵، ریلوزول (Riluzole)، توسط ادارهی موادغذایی و دارویی ایالات متحدهی آمریکا (FDA) به عنوان درمانی برای بیماری als تایید شد. بهنظر میرسد ریلوزول احتمالا با کاهش دادن سطح گلوتامات بدن باعث کند شدن روند پیشرفت این بیماری میشود. گلوتامات اکسیتوتوکسینی است که با آسیب نورونها در ارتباط است.
رادیکاوا (Radicava) هم در می سال ۲۰۱۷، برای درمان بیماری als مورد تأیید قرار گرفت. رادیکاوا قادر است کاهش عملکرد جسمی در فرد مبتلا را تا یکسوم کاهش دهد.
چندین پروژهی تحقیقاتی بررسی راههای موجود برای درمان جنبههای مختلف بیماری als، با استفاده از داروهای جدید را برعهده دارند. داروهایی هم برای درمان نشانههای مختلف این بیماری توسط پزشکان تجویز میشود.
کمک میکند که مبتلایان بیماری als بتوانند درد را کنترل کنند و واکنش بهتری نسبت به مشکلات حرکتی داشته باشند.
فیزیوتراپیست در این زمینهها میتواند کمک کرده و اطلاعاتی ارائه دهد:
کمکهای حرکتی، مانند واکر و صندلی چرخدار؛
تمرینهای کمفشار برای افزایش تناسب عروقی و قلبی و رویهمرفته سلامتی؛
میتواند به بیمار کمک کند تا مدت طولانیتری مستقل عمل کند؛
ابزارهایی درجهت سهولت فعالیتهای روزمره، مانند رمپ (سطح شیبدار برای حرکت آسانتر ویلچر).
کمک به بیماران در انتخاب فناوریهای کمککننده و تجهیزات تطبیقی در جهت سهولت انجام کارهای روزمره؛
تجویز تمرینهایی در جهت جبرانِ ضعف دست و بازو.
ابزارهای تنفسی در جهت بهبود تنفس بیمار در طول شب میتوانند کمککننده باشند. بعضی بیماران ممکن است به تهویهی مکانیکی نیاز داشته باشند. یک سر لوله به دستگاه تنفسی وصل است و سر دیگر ازطریق سوراخی که با جراحی در گردن ایجاد شده یا همان تراکستومی، وارد نای میشود.
زمانی که به طور آهسته حرفزدن مشکل میشود میتواند مفید باشد. گفتاردرمانها با آموزش روشهای تطبیقی میتوانند به بیماران یاری برسانند. روشهای دیگر برقراری ارتباط عبارتاند از نوشتن و تجهیزات ارتباطی مبتنی بر کامپیوتر.
حمایت تغذیهای هم اهمیت دارد، چون مشکل در بلعیدن باعث سختتر شدن تغذیهی مناسب میشود. متخصصان تغذیه میتوانند کمک کرده و وعدههای مغذی که بلعشان آسانتر باشد را آمادهسازی کنند. دستگاههای مکش و لولههای تغذیه هم گاهی مفید واقع میشوند.
با هیچ تکآزمایشی بیماری als تشخیص داده نمیشود؛ بنابراین تشخیص مبتنی بر نشانهها و نتایج آزمایشها برای حذف کردن بیماریهایی با نشانههای مشابه است.
آزمایشهایی که میتوانند به تشخیص بیماری als کمک کنند اینها هستند:
این آزمایشها میتوانند کمکی در جهت حذف نوروپاتی محیطی یا آسیب عصبی محیطی، و میوپاتی یا بیماری عضلانی برسانند.
ممکن است بیماریهای دیگری همچون تومور نخاعی یا فتق دیسک گردن هم باعث این نشانهها بشوند، که با اسکن امآرآی (MRI) قابل شناسایی هستند.
آزمایشهای دیگر در جهت کمک به حذف مشکلات دیگر ، عبارتاند از آزمایش ادرار و خون و بیوپسی عضلانی.
بیماریهایی که ممکن است نشانههایی مشابه بیماری als داشته باشند، عبارتاند از بیماری لایم، ایدز، ویروس فلج اطفال، اماس (MS)و ویروس نیل غربی.
اگر نشانهها هم در نورونهای حرکتی بالایی وجود داشته باشند و هم در پایینی، به احتمال زیاد فرد به بیماری als است.
نشانههای نورون حرکتی بالایی عبارتاند از سفتی و مقاومت عضلات در برابر واکنش و حرکتهای غیرارادی. نشانههای نورون حرکتی پایینی عبارتاند از آتروفی عضلانی، ضعف و انقباض.
نکتههای زیر میتوانند در جهت تطبیق فرد مبتلا به بیماری als و اطرافیانشان با وضعیت موجود یاریرسان باشند.
مسلما برای شما هم سخت است، کسی که دوستش دارید، دیگر نمیتواند مثل گذشته همراهیتان کند، اما پیشبینیهای لازم برای وقتی به منزل شما میآید را فراموش نکنید.
همیشه کیفی که به راحتی بشود در دست گرفت را با وسایلی مانند دستمال کاغذی، دستمال مرطوب و قاشق و چنگالی پر کرده و با خود به همراه داشته باشید. محیط منزل را با نیازهای خود هماهنگ کنید؛ برای مثال، وسیلهای برای بالابردن نشیمنگاه توالت فرنگی در نظر بگیرید.
ارتباط اجتماعی مهم است. با دوستان خود معاشرت کنید و تا جایی که میتوانید به ادامهی فعالیتهای قبلی خود بپردازید. شاید گروههای محلی یا آنلاینی وجود داشته باشند که پاسخگوی پرسشهایتان باشند و آموزههایی از تجربیات مشترکشان را برای شما بیان کنند.
با دوست، عضوی از خانواده یا شخص دیگری هماهنگ کنید تا آخر هفته را با شما بگذراند یا شما را بیرون ببرد. البته افرادی که از مبتلایان به ایالاس نگهداری میکنند، پیش از هر چیز باید سلامتی خود را فراموش نکرده و از خودشان هم مراقب کنند.
با پیشرفت ایالاس، درمان آن مدام گرانتر میشود. درمورد مؤسسهها و سازمانهایی که قادر به کمکهای مالی هستند یا شرایط استفاده از حمایتهای بنیاد امور بیماریهای خاص تحقیق به عمل آورید.
آنچه مبتلایان به بیماری als میتوانند انجام بدهند، تا حد زیادی به شرایط اقتصادیشان بستگی دارد، اما گروههای حمایتی هم میتوانند آنها را یاری کنند تا با استفاده از کمکهای ابزاری و عملی، با چالشهای مالی و عاطفی بیماری als روبرو شوند.
بخشی از مغز به نام مخچه مسئولیت هماهنگی حرکات بدن را برعهده دارد. به این صورت که مغز دستور حرکت را به بخشی از بدن صادر میکند، سپس انتقال سیگنالهای الکتریکی از طریق نخاع به اعصاب محیطی صورت میگیرد و نهایتاً عضلهای تحریک و منقبض شده و باعث حرکت آن عضو میشود.
ناهنجاری و آسیب به مخچه باعث ایجاد آتاکسی مخچهای (Cerebellar ataxia) میشود. وقتی ستونهای پشتی نخاع درست عمل نکنند آتاکسی حسی (Sensory ataxia) رخ میدهد. مسئولیت انتقال اطلاعات پروپریوسپشن از بدن به مغز برعهدهی ستونهای پشتی نخاع است. آسیب دیدن بخشهایی از مغز که وظیفهی تفسیر اطلاعات را دارند نیز ممکن است به آتاکسی حسی منجر شود. آتاکسی وستیبولار (Vestibular ataxia) باعث درست کار نکردن مجراهای وستیبولار شده و این قضیه به از دست دادن تعادل منجر میشود.
۱ـ جنسیت
آتاکسی ژنتیکی گاهی به جنسیت وابسته است، یعنی نقص ژنتیکی روی کروموزمهای جنسی X یا Y قرار دارد و می تواند اتوزومال باشد، یعنی در یکی از ۲۳ جفت کروموزوم دیگر ناهنجاری وجود دارد.
آتاکسی تلانژکتازی(ataxia telangiectasia) اتوزومال مغلوب(autosomal recessive) و آتاکسی اپیزودیک(episodic) و آتاکسی اسپینوسروبولار (spinocerebellar) نمونههایی از آتاکسی اتوزومال غالب (autosomal dominant ataxia) هستند.
۲ـ آسیب ساختاری به مغز
هر گونه جراحت و آسیبی که باعث کاهش روند خونرسانی به بافت مغزی شامل مخچه شده یا به آن حمله کند، میتواند به آسیب ساختاری مغز منجر شود. از جمله این آسیبها میتوان، خونریزی مغزی و تروما، تومور یا سکته مغزی، و اسکلروز چندگانه یا ام اس(multiple sclerosis) را نام برد.
۳ـ ژنتیک
گاهی آتاکسی براثر نقص ژنتیکی ایجاد شده و ارثی است. دلیل آن برخی مواقع میتواند آسیب ساختاری به نخاع یا مخچه باشد.
۴ـ بیماری سلیاک
بیماری سلیاک که معمولاً نوعی اختلاف گوارشی محسوب میشود، بیماریای است با واسطهی سیستم ایمنی (immune-mediated illness) . در این بیماری، بدن توانایی هضم گلوتن را ندارد، ولی قادر است بر اندامهای فراوان دیگری در بدن تأثیر داشته باشد. آتاکسی مربوط به گلوتن گاهی یکی از دلایل آتاکسی ایدیوپاتیک پراکنده (sporadic idiopathic ataxia) است.
۵ـ بیماری ویلسون
بیماری ویلسون که بر توانایی بدن در متابولیسم مس اثر میگذارد، بیماری اتوزوم مغلوب میباشد که میتواند به آتاکسی منجر شود. این بیماری نمونهای است که نشان میدهد تا چه حد دستهبندی آتاکسی دشوار است. زیرا آتاکسی هم دارای دلایل ساختاری است وهم ژنتیکی.
نکته: گاهی تشخیص دلیل بیماری آتاکسی ممکن نیست. این نوع آتاکسی را در دستهی آتاکسی ایدیوپاتیک (idiopathic ataxia) قرار میدهند.
۶ـ مواد شیمیایی و مسمومیتها
از جمله عواملی که توانایی اثرگذاری روی عملکرد بدن و مغز را دارند میتوان اختلال هورمونی، موادشیمیایی، مسمومیتها، سوء تغذیه و الکترولیت را نام برد. در این اثرات امکان برگشتناپذیری وجود دارد. الکل هم مسمومیت شایعی است که میتواند منجر به آتاکسی شود. سایر علتها شامل داروهایی که برای درمان اختلالات تشنج (seizure disorders) استفاده میشوند و بسیاری از داروهای تجویزی دارای لیتیوم، داروهای نئشهکننده (Recreational drugs) ، داروهایی که حالت خوشی کاذب ایجاد میکنند و باعث احساس نکردن خستگی و تنشهای روحی میشوند مانند ماریجوانا (PCP) ، کتامین (ketamine) و … میتوانند باعث ایجاد آتاکسی شوند. مسمومیت غذایی با جیوه هم گاهی به آتاکسی منجر میشود. همچنین کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین B12 نیز میتوانند باعث بروز آتاکسی شوند.
بسته به اینکه کدام بخش مغز یا بدن تحتتأثیر قرار گرفته، نشانههای آتاکسی با هم تفاوت دارند. معمولا ویژگی مشترک تمام نشانههای آتاکسی، عدم وجود هماهنگی است.
نشانههای آتاکسی عبارتاند از:
بررسی سابقهی پزشکی فرد و معاینهی جسمی برای تشخیص بالینی فرایند بیماریِ ناشی از آتاکسی ضرورت دارد. پزشک می تواند سؤالاتی از بیمار بپرسد، مانند این که آیا او درمعرض سموم و مواد شیمیایی قرار گرفته یا نه. کاوش در سابقهی خانوادگی فرد از جمله موارد بررسی سابقهی پزشکی است. و طی آن پزشک درمورد اقوام و بستگانی که مبتلا به مشکلات عصبی هستند، سؤالاتی میپرسد. آزمایش عصبی به منظور جستوجوی تغییرات در حسهای فرد و ضعف عضلانی صورت میگیرد.
از تستهای آزمایشگاهی نظیر آزمایش ادرار، پونکسیون کمری و خون، برای بررسی وجود اختلالات شیمیایی و الکترولیت و پیدا کردن داروهای سمی و سایر سموم به کار برده میشوند. گاهی نیز برای تشخیص آتاکسی به MRI یا سیتیاسکن مغز و نخاع نیاز داریم. اگر درمورد نوروپاتی محیطی (peripheral neuropathy) (اعصاب بیرون مغز و نخاع) نگرانیهایی وجود داشته باشد، بررسیهای هدایت عصبی (Nerve conduction studies) میتواند مفید باشد. آزمایش ژنتیکی برای بررسی احتمال وجود علت خانوادگی یا ژنتیکی، استفاده میشود.
تشخیص قطعی دلیل اصلی آتاکسی دشوار است و اغلب زمانبر. زیرا دلایل فراوانی برای آن وجود دارد. به منظور تشخیص علت قطعی و دلیل اساسی آتاکسی امکان دارد که متخصص مراقبتهای بهداشتی اولیه، از متخصص مغز و اعصاب یا متخصص داخلی، کمک و مشاوره بگیرد.
درمان آتاکسی بستگی به علت اصلی و ریشهای ایجادکنندهی آن دارد. اگر تشخیص داده شود شود که آتاکسی برگشتناپذیر است، درمانهای فیزیکی مبنای اصلی مراقبتهای پزشکی میشوند و روی تحرک، ایمنی، بالا بردن کیفیت زندگی و به حداکثر رساندن عملکرد بدن تمرکز میشود.
از آنجایی که آتاکسی نشانهی بیماری یا عارضهای اساسی است، پیشآگهی آن بستگی به واکنش بدن به درمان آن علت اصلی دارد. برای مثال، بعضی از دلایل ایجادکنندهی آتاکسی مانند نامتعادلی الکترولیتی، قرار گرفتن درمعرض بعضی مواد شیمیایی، برگشتپذیر هستند و پیشآگهی می تواند راهگشا باشد، ولی علتهای دیگری نیز وجود دارند مانند آسیبهای ناشی از مصرف الکل و دلایل ژنتیکی که برگشتناپذیرند، پیشآگهی در آنها در حد متوسط تا ضعیف میباشد.
ازآنجاکه آتاکسی نشانهی بیماریای اساسی و ریشهای است، وما قابل پیشگیری نیست. ولی پرهیز از علل خارجی آتاکسی (مواد شیمیایی و سموم محیطی) میتواند به جلوگیری از ابتلای افراد به آتاکسی کمک کند. درحال حاضر، علل ژنتیکی آتاکسی پیشگیری نمیشوند.
درباره این سایت